۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

جمع بندی بایدها و نباید های دوستان

هدف از این نوشته جمع بندی همه بایدها ونبایدهاییست که توسط خوانندگان دو نوشته قبل که  بصورت نظر گذاشته بودند  است تا با جمع بندی بایدها ونبایدها شاید به یک نتیجه رسید
بارانی در اولین نظر که گذاشته بود گفته بود که همه مردم را باید روشن وبیدار کرد وعمده اشکال انقلاب 57 وبه نتیجه نرسیدن آن انقلاب را جدایی دانشجو از عوام میداند عوامی که هنوز آگاه نشده بود وبا فاصله از دانشجوی انقلابی گام بر میداشت ومعتقد است باید با یک کار فرسایشی نوری بر افروزیم که در تمامی  خانه ها را روشن کند  ومربوط به عده خاصی نباشد واگر لازم شد خود را فدای نسلهای بعد کنیم ودوستی دیگر تاکید میکند که باید از انباشت تجربه ها استفاده کرد ویادآور میشود که استبداد ضد دینی بود که باعث تولید استبداد دینی شد واگر امروز دوباره همان کار گذشته را تکرار کنیم اینبار به استبداد ضد دینی میرسیم ویکی از خطراتی که حرکت امروزمان را تهدید میکند دوری جستن از تعقل وعقلانیت است چند دوست دیگر بالا بردن آگاهی افراد جامعه وبالا بردن شعور سیاسی ودوری از تعصب کورکورانه را هدف میدانند ودوست دیگری بنام صادق میگوید نباید رهبر مدار باشیم واینکه به حقوق همدیگر بالاخص اقلیتها احترام بگذاریم ودقیقا بدانیم که چه میخواهیم ونباید کورکورانه بدنبال سرنگون کردن حکومت باشیم  وژاندارک عزیز صبوری وآگاهی بخشی به جامعه را بایدی مهم میداند وسورنای عزیز تاکید میکند که جامعه ایرانی ، یک جامعه مذهبیست وباید به آن در مبارزات توجه کنیم ودر هر حرکتی آن را لحاظ کنیم وتاکید میکند که باید سطح کیفی زندگی را بالا ببریم ، گرد آفرید تاکید میکند حضور پیدا نکردن در انتخابات وسر صندوقهای رای  را روشی برای آینده عنوان میکند ومنزوی کردن حکومت را روشی برای آینده وامروز معرفی میکند ودوستی دیگر بالا بردن سطح فرهنگی جامعه را در بلند مدت راهکار میداندواستراتژی گفتمان وگسترش آگاهی رو بهترین راه برای دراز مدت میداند وصالح تاکید میکند باید به رشد سیاسی رسید که برای هر موضوعی اعم از گرسنگی ،بیکاری ،گرانی و... دست به اعتراض بزنیم وبه خیابانها بیاییم وباید به یک بلوغ سیاسی برسیم ونه اینکه حافظ منافع عده ای مانند موسوی وکروبی باشیم.
دوست دیگری میگوید باید ابتدا مشکلات ونقصها را شناخت وسپس برای حل کردن ودرمان انها چاره اندیشید وبیشتر بر تغییر فرهنگ جامعه وشناخت نقصها وبرطرف کردن آنها تاکید میکند ودوستی دیگر مینویسد باید از سیاه وسفید کردن شخصیتها ومسائل دوری کرد وآنطور که هستند به آنها نگریست واینکه از تقدس وبت سازی دوری جست وافراد را سعی کنیم خاکستری ببینیم فردی دیگر به تعامل بین افکار صحه میگذارد ونقش رهبر را در حرکت وجنبش یادآوری میکند ،مهدیه عزیز تنها راه چاره را فقط اصلاح میداند واز انقلاب نهی میکند ووحدت بین جناح ها وگروهها را برای نیل به هدف وپیشرفت ضروری میداند .
خواننده دیگری میگوید که باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم واهداف خود را مشخص کنیم وخواسته ها ی خود را تعیین کنیم ،واگویه مینویسد بزرگترین مانع در رسیدن به اهداف دموکراتیک را افراط در رفتار واحساس گرایی مفرط میداند وتاکید میکند تا اعتدال وخردورزی در جامعه نهادینه نشود دموکراسی نمیتواند خودش را از عارضه هرج ومرج گرایی وآنارشی مصون نگاه دارد ،دوستی دیگر تاکید میکند که باید از ورود اندیشه ها وخواستهای غربی در حرکتمان جلوگیری کنیم وهدف را یک رنسانس ایرانی _اسلامی قرار دهیم ،فونیکس آگاه سازی جامعه وعبرت از اشتباهات گذشتگان را یک چراغ برای آینده میداند وتبادل نظرات وبحث وبیان افکار را گام مهمی برای رسیدن به آگاهی میداند .
بارون خانم : بیخیالی وبی تفاوتی رامانند ویروسی میداند که هر روز مبتلایانش زیادتر میشوند وقشر بیشتری از افراد جامعه را در بر میگیرد واین را آفتی بزرگ وخطری برای اجتماع میداند شور وشعف مینویسد سازمان نیافتگی وسازمان گریزی را کی از خصلتهای جامعه ایرانی میداند که باید برای تغییر آن تلاش کرد وتاکید میکند که باید تمام  گروهها به نظرات وعقاید هم احترام گذاشته واز افکار انتقام جویانه دوری جست باید میزان مطالعه را بالا برد و از رفتارهای هیجانی دوری جست ونباید خط قرمز وتابویی را قائل شد وهیچ گروهی نباید برای خود امتیاز خاصی قائل باشد وبایستی از خشونت دوری جست ووباید برای حفظ وارزش نهاد دین آنرا از دولت  جدا کرد واز خرافات وکهنه پرستی پرهیز نمود ،خدای ابوذر نیز در ادامه میگوید تغییر در عملکردهاوتحقق یافتن قانون اساسی میگوید علیرضا میگوید باید صبر کرد ودوستی دیگر نقد منصفانه ودرست را برای رسیدن به جامعه ای پویا مفید می داند محمد علی احترام گذاشتن به همدیگر را یک باید مفید یمداند اقبال پیشنهاد میکند از جنبه پوپو لیستی به گفته های میرحسین توجه کرد ویکی از بزرگترین دلایل شکست حرکت اخیر را سوئ مدیریت ونگاه منفی پوپولیستی میر حسین وسایرین میداند وتاکید میکند ارکان حکومت دموکراتیک ،تکیه بر حزب گراییست ،دوستی دیگر تنها راه دوری از تعصب را به زیر کشیدن دین از مسند قدرت میداند ومریم مالک میگوید ابتدا باید به شناخت از خود برسیم واصلاح را از خود آغاز کنیم ونقد را از خویش آغاز کنیم و مریم (موج)همه را دعوت به این اصل میکند که از سیاه وسفید جلوه دادن شخصیتها دوری کنیم ومنصفانه دیگران را نقد کنیم از خوبیها تعریف واشکالات را بیان کنیم
امیدوارم دوستان کاستیها را بر من ببخشند وخود را صاحب نوشته بدانند ودر رفع وتکمیل آن یاریم کنند.

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

...........................چه نباید کرد.........................


اون موقعی که پست قبلی رو بعنوان چه باید کرد رو نوشتم به این فکر نمیکردم که این مطلب رو به عنوان چه نباید کرد رو بنویسم ولی باتوجه به نظرات دوستان واینکه کارهایی رو هم نباید انجام داد لازم دیدم متنی کوتاه با توجه به بایدهای خوانندگان ونبایدهایشان بنویسم چون باید برای رسیدن به بایدها ،نبایدهایی رو هم انجام داد.
اگر میخواهیم به رشدی برسیم که دیگر کسی نتواند براحتی با احساسمان بازی کند وسیاهی لشکر داستان شویم باید خود را از تعصبات بیهوده که ناشی از جهل میشود دور کنیم تعصبات بر روی مسائلی که بدون تحقیق وتفحص از کودکی همراه ما بوده اندچه آنکه برای رسیدن به رشد فکری باید از تعصبهای کورکورانه دوری جست وهنگامی که با تحقیق به اعتقادی رسیدیم سعی کنیم آنرا با دیگران سهیم کنیم به این نحو که با دلیل آنرا به دیگران معرفی کنیم وسعی در ارتقای آن عقیده داشته باشیم در این زمان دیگر نباید شخصیتها را بت کنیم باید انتقاد را از درون شروع کنیم چون اگر بدون سوال وجواب دنباله رو کسی شویمخود باعث میشویم که بتی جدید درست شود قبل از هر اتفاقی باید تکلیفمان را با هم مشخص کنیم  واینکه نباید دیگران را متهم به نفهمیدن کنیم وخود را فهیم ترین انسان بدانیم اگر به این حقیقت برسیم که اعتقادات ما میتواننند غلط باشند هیچ وقت به خود این اجازه را نمیدهیم  که دیگران را متهم به بد اندیشی کنیم ونباید به جای اثبات وطرح عقاید خودمان سعی در مبارزه با عقاید دیگران داشته باشیم باید واقع گرا باشیم که در همین جامعه زندگی میکنیم ودر همین قرن  ونبایدی دیگر، که همه به آن مبتلاییم این است که باید سیاه وسفید بودن مسائل را کنار بذاریم وبطور نسبی به همه مسائل نگاه کنیم چه آنکه همیشه سعی کرده ایم شخصیتها ودولت را سیاه یا سفید جلوه دهیم وهمین باعث سر شکستگیمان شده است بلکه باید دیگران را همانطور که هستند بشناسیم واز خوبیهایشان تمجید واز بدیهایشان دوری کنیم وبه آنها یادآور شویم تا دوباره بت سازی نکنیم ونباید در پیش بردن مسائل عجله را در دستور کار قرار دهیم باید از خودخواهیها گذشته واگر لازم باشد برای پیروزی خود را فدای نسل بعدیمان کنیم تا حداقل اگر خود به نتیجه ای نرسیدیم درختی تنومند برا ی فردای سرزمینمان کاشته باشیم .
یادمان باشد: باورهایمان شاید دروغ باشند 
ویادمان باشد : که با هم  به هدف میرسیمواینکه با تنهایی به جایی نمیرسیم

۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

امروز چه باید کرد

همیشه گفتن و وصف کردن شرایط روز کار آسانیست از مشکلات ونابسامانیها گفتن کار دشواری نیست درد را گفتن شاید کمکی به درمان درد کند ولی نمیتواند آنرا درمان کند باید ابتدا هم شرایط را توضیح داد ودرد را گفت تا بعد راه حلش را بتوانیم بهتر درک کنیم وسپس به اجرایش گذاریم امروز شرایط جامعه نسبت به گذشته از لحاظ منابع اطلاع رسانی وآگاهی افراد جامعه بیشتر شده است. وقتی در خرداد ماه سال گذشته انتخابات برگزار شد عده ای تغییر را در شرکت در انتخابات میدیدند واین بار قصدشان را کرده بودند تا بتوانند با این انتخاب تغییراتی ایجاد کنند واز همین جا بود که حکومت خطر را حس کرد وآنرا جدی دانست واین انتخابات را با هستی خود یکی دانست وآنرا قبل از وقوعش انقلاب مخملی نامید که باید در نطفه خفه شود(گفته های فرماندهان سپاه )واین کار با تغییر نتیجه انتخابات رقم خورد اما کسانی که برای تغییر به پای صندوقهای رای رفته بودند در صحنه حضور پیدا کردند وبرگ زرینی در تاریخ کشور به یادگار گذشتند و شاید اگر به نتیجه میرسید نمیتوانست تغییری کلی وساختاری بوجود آورد چون هنوز هم بخش بزرگی از جامعه برباورهای قدیمیش استوار مانده بود اعتراضات خیابانی با سکوتی عظیم همراه بود سکوتی که برای اولین بار رخ داده بود  ونشان از تغییر در سیستم جنبشی جامعه شده بود اما متاسفانه با ندانم کاری عده ای کم ککم کمرنگ تر شد وهمان طور که حکومت میخواست در بعضی از لحظات به خشونت کشیده شد اما حرکتهای دیگری هم شکل گرفت همان طور که میر حسین گفته بود هر شخصی باید یک رسانه شود این سخن را اگر به گوینده اش کاری نداشته باشیم سخنی بلیغ است این گفته اگر در جامعه ای تحقق پیدا کند یعنی یک انقلاب بزرگ وهمیشگی، که با گذر زمان شاید طولانی بدست آید  ویا این رفتار که خود را رهبر این جنبش نمیداند وهمه مردم را رهبر میداند همین تک رهبریست که بیشتر انقلابها را باشکست روبرو کرده است چون اگر آن رهبر تغییر رفتار دهد جنبش چه در مرحله قبل وچه بعد از پیروزی با شکست روبرو میشود شاید میرحسین انسانی از همین حکومت بوده ودر گذشته خود از عاملان بوجود آمدن حکومت دیکتاتوری دینی بوده است اما رفتار امروزش رفتاری فراتر از یک رهبر خودخواه بوده است وباید بی طرفانه به این موضوع نگاه کرد او با این سخنان باعث شد که جوانان بسیاری کارهای ابداعی بزرگی انجام دهند از تشکیل شبکه های اجتماعی تا حضور در عرصه اطلاع رسانی در اینترنت وآگاهی بخشی به جامعه ،این حرکت باعث شد بزرگترین سرمایه حکومت ازدست رود واین سرمایه چیزی جز اعتماد نبوده است اعتمادی که اگر از دست رود مردم راستگویی حکمرانان را دروغ گویی میخوانند ونمونه این حرکت عدم اعتماد بخش بزرگی از جامعه به صدا وسیما طی این زمان بوده است شاید در عمل پیروزی با تغییر حکومت بدست نیامده است که بنظر من تغییر حکومت پیروزی بزرگ نیست چون اگر بدون آگاه شدن وپرورش یافتن تک تک افراد جامعه باشد مانند حرکتهای گذشته وانقلاب 57 شکست بزرگی را به بار می آورد یکی از علتهای اصلی شکست انقلاب 57 بعد از پیروزیش همین زود به نتیجه رسیدن آن بود چون فقط عده ای سیاسی شده بودند بدون اینکه پرورش یافته وپخته شده باشند ونمیدانستند چه از انقلاب میخواهند اما امروز باید پیروز نشدن زود هنگام این حرکت را به فال نیک گرفت چون شاید باعث میشد تجربه 57 دوباره تکرار شود پس در شرایط امروز چه باید کرد من تا اندازه ای که میدانم میگویم ادامه چه باید کرد را به تک تک خوانندگان این مقاله واگذار میکنم.
امروز باید همین حرکتی را که یک سال بیشتر از آن میگذرد را ادامه داد ودر هر زمانی شیوه ای نو را بکار گرفت شیوه ای که باعث شود مردم آگاه تر وپخته تر به مسائل نگاه کنند وهر سخن وتصویری را بدون تحلیل نپذیرند واینکه اگر رهبرشان بر خلاف اهدافشان حرف زد ویا عمل کرد به او گوشزد کنند واختلافات را با گفتگو وتحمل کردن هم حل کرد اگر میخواهیم به حکومتی دموکراتیک برسیم ابتدا باید تک تک افراد جامعه رفتاری انتقاد پذیر واحترام مقابل به افکار وعقاید هم داشته باشند  و تمرین کنیم که کار گروهی انجام دهیم وبه اکثریت احترام بگذاریم لازم نیست مثل هم فکر کنیم اما ضروریست به افکار هم احترام بگذاریم ونقد را کار هر روزمان کنیم والبته خود نیز نقد پذیر باشیم باید اطلاع رسانی ووسایل اطلاع رسانی را در خانه هایمان گسترش دهیم وخود نیز فعالیت داشته باشیم ومهمتر از همه بینشمان را با خواندن وشنیدن پرورش دهیم وسعی کنیم در این زمان هدفمان را از حرکتمان مشخص کنیم ومانند تجربیات گذشته نباشیم که فقط نیتمان رفتن دیگری بود ومهم نبود که قرار است بعد از رفتن چه اتفاقی افتد زمان آنقدر زیاد نیست که مرتب تجربه های گذشتمان را تکرار کنیم باید هر کداممان رهبر شویم وبا این کار تمرین دموکراسی کنیم چون تک رهبری خیلی وقت است شکست خورده است ومنتهی به دیکتاتوری دیگری میشود میرحسین این درس را خوب به ما آموخت .
ادامه چه باید کرد به عهده تک تک خواننده ها وهمه افراد جامعه است براستی چه باید کرد؟؟؟

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

هدف از آتش زدن قرآن

یازده سپتامبر دو هواپیما با حمله ای انتحار طلبانه به دوبرج در مرکز نیویورک برخورد کردند وتعداد زیادی بیگناه در آتش سوختند واین حادثه بهانه ای شد تا امریکا به دو کشور اسلامی حمله کند دو کشوری که در دو نقطه استراتژیک خاورمیانه وآسیای مرکزی قرار داشتند وآن انفجارها بهانه خوبی بود بدور از اینکه آیا طالبان والقاعده به آن دو برج حمله کردند ویا اینکه نقشه ای از پیش تعیین شده برای سوق دادن افکار عمومی جهان به این واقعیت که دو حکومت طالبان وصدام حسین برای امنیت دنیا خطر دارند واینگونه شد که افکار عمومی  قانع شدند واین دو کشور به اشغال امریکا وهم پیمانانش در آمد واما امروز در سالگرد این حمله دو باره اتفاق دیگری رخ داده است تهدید یک کشیش به آتش زدن قرآن ، اگر به عنوان مسلمان هم به این حرکت نگاه کنیم چیزی جز توهین  ونقض آزادی چیز دیگری نیست مگر آزادی غیر از احترام گذاشتن به عقاید دیگران است دیگرانی که امروز بخش بزرگی از دنیا را تشکیل میدهند فرضیات زیادی وجود دراد که میتواند در پشت این قضیه وجود داشته باشد یکی اینکه این کشیش کار شخصی را میخواسته انجام دهد ویا اینکه عده ای دوباره قصد داشتند با این کار افراطی گری را بیشتر گسترش دهند وبهانه برای سرکوب وانفعال بیشتر مسلمانها وجود داشته باشد ودلایل وفرضیات دیگر،ولی هر چه که باشد ما را به یاد آتش زدن کتاب در تاریخ میاندازد کاری که در همین کشور افغانستان  توسط طالبان صورت میگرفت ودر جنگ جهانی توسط آلمانها ودر قرون وسطی توسط خود مسیحیان ،این کار هر چه که باشد کاری مغموم وبر خلاف آزادی میباشد  اما براستی مسلمانها چه انجام داده اند که امروز عده ای به خود جرئت انجام دادن چنین کاری را به خود میدهند وقتی عده ای از مسلمانها راه افراط را در پیش گرفتند وبه نام دین به اسلام ضربه میزنند عده ای نیز که عقده ای تاریخی از مسلمانهه بدل دارند بهانه پیدا میکنند تا مسلمانها را افراطی وخشونت طلب بدانند وقتی کمتر کشور اسلامی پیدا میشود که جز ابر قدرتهای اقتصادی وسیاسی دنیا باشد که بتواند جوابی محکم بدون خشونت به این عده دهد تا بتوانند جواب این کارشان را ملموس دریافت کنند البته هستند کشوهای نه چندان قوی که منافعشان به آنها اجازه نمیدهد وشاید هم این کارها برای دولتهایشان مهم نباشد علت دیگری که وجود دارد علتی تاریخیست که ناشی از عدم وحدت در بین مسلمانها شده است زمانی که به هر شکل مسلمانها همه یک دین را داشتند وفرقه فرقه نشده بودند بزرگترین قدرت در دنیا بودند زمانی این اتحاد بصورت ملموس از هم پاشید زمان صفویان بود که شیعه وسنی به شکل امروزی بوجود آمد وبرادر کشی رسم شد زمانی که پادشاهان صفوی خون سنی ها را مباح میشمردند وبر عکس ،زمانی که صفویان بجای پشتیبانی از حکومت عثمانی سعی در ضربه زدن به همرا داشتند ودشمن مسلمین از خارج از مرزهای ایسلامی به درون مرزها کشیده شد وتا امروز وجود دارد وعده  ای از مسلمانها برادران دینی خود را خطر ناکتر از بیگانگان میدانند امروز شاید اگر وحدت وجود میداشت عده ای جرئت چنین کاری را بخود نمیدادند وبا راهپیمایی وتظاهرات شاید مشکلی حل نشود وتاثیر عمیقی نداشته باشد اگر دولتهای اسلامی حرکتی نکنند زمانی میتوانیم در برابر چنین اعمالی واکنش در ست نشان دهیم که بزرگ شویم وبه وحدت برشیم لازم نیست اعتقادات هم را کنار بگذاریم فقط لازم است به اعتقادات هم احترام بگذاریم واز افراطی گری وجهل بدر آییم وخود را به آگاهی مجهز کنیم تا صدر اعظم آلمان بخود جرئت ندهد که به کسی که به عقاید عده زیادی از زمینیان توهین کرده جایزه دهد

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

بنی صدر وآنچه خیانت نامیده شد

هدفم از نگاشتن این نوشته احساسی بود که داشتم، احساس مسئولیتی که در مقابل کسی داشتم که خودمم هم ابتدا او را خائن وبی کفایت میدانستم اما بعدها با یه تلنگر که منجر به خواندن کتابهای زیادی برای کشف این حقیقت بود شدم حالا هم فقط با این نوشته قصدم زدن همان تلنگر در ذهن خواننده است تا کسی را که بعلت نبود رسانه های جمعی فراوان مانند امروز، متهم به خیانت شددر این نوشته قصد دفاع واینکه او بدون عیب بوده وصددرصد اشتباهاتی هم داشته اما آن چیزی که گفته میشود نیست  در آخر نوشته منابعی که میتوان به آن مراجعه کرد را گذاشته ام از جمله آدرس سایت دیگرم که در آنجا به بطور کامل اسناد ونوشته هایی که اینجا بطور خلاصه عنوان کرده ام وجود دارد.



بنی صدر فرزند یکی از علمای بزرگ همدان بود که قبل از پیروزی انقلاب در جمع انقلابیون قرار داشت وحضورش در پاریس بیشتر نمود داشته است واو به همراه یزدی وقطب زاده در کنار دیگران همراه خمینی بودند ودر روز 12 بهمن همراه امام به ایران آمد ودر شورای انقلاب عضو شد وسپس در بعنوان وزیر امور خارجه چند صباحی مشغول شد وهمان زمان یعنی سال 58 که مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد ویکدفعه بحث گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی مطرح شد ونیز جز اعضای آن شد وبهمراه اعضای نهضت آزادی وآیت الله طالقانی جز مخالفان سر سخت گنجاندن این اصل که حقوق ملت را نادیده میگرفت شدند وغیر از آیت الله طالقانی که درست چند روز قبل از به رای گذاشتن این اصل فوت کرد بقیه مخالفان این اصل به آن رای منفی دادند واز همین جا کینه او واعضای نهضت آزادی به دل دوستداران ولایت بویژه اعضای حزب جمهوری اسلامی افتاد چند ماه بعد بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد وبا پیروزی بر رقیب اصلیش حبیبی که جز حزب جمهوری اسلامی بود با اکثریت 75 درصد به ریاست جمهوری رسید واولین رئیس جمهور ایران شد و این آغاز مبارزه ای بود که با کسانی شد که خود را پیروان ولایت فقیه میدانستند او که از مخالفان ولایت فقیه بود اینک به قدرت رسیده بود وعده ای خطر را بشدت احساس میکردند چون بنی صدر بشدت محبوب بود ولی نهاد های انقلابی وبیشتر روحانیون که جامعه به آنها وابسته بود د رگروه مخالفان قرار داشتند چندی از ریاست جمهوری بنی صدر نگذشته بود که نواری در تاریخ 25 خرداد 59 از شخصی بنام حسن آیت که از اعضای بلند پایه حرب جمهوری واز مدافعان اصلی وحامیان اصل ولایت فقیه در خبرگان بود منتشر شد این نوارها که دوعدد بودند از گفتگوی حسن آیت ویک نفر دیگر بود در تاریخ 25 خرداد در روزنامه اطلاعات وروزهای بعد در اکثر روزنامه ها منتشذ شد وزلزله سیاسی در کشور به راه اداخت زلزله ای که بعدها عده ای ان را فراموش کردند وشدند آلت همان کاری که آیت در نوار قصد انجام دانش را شرح میداد در این نوار که متن کاملش در پایین متن در سایت مرکز اسنان اقلاب اسلامیست آمده است از طرحی گفته میشود که بر پایه این اصول میباشد-کار شکنی در امور – مانع شدن از موفقیت بنی صدر در انجام کارها – ایجاد بدبینی نسبت به بنی صدر – بستن دروغ های بزرگ به بنی صدر ودر قسمت پایانی نوار گفته های آیت بطور آشکار حکایت از طرح کودتایی برای سقوط رئیس جمهور مردم میکند به گفته خود آیت ((حتی ترتیبی داده شده که بر خلاف دفعه قبل ،طرح به اصطلاح انقلاب فرهنگی وتعطیلی دانشگاهها ،نمیتواند ونباید مقاومت کند در این نوار از طرحی گفته میشود که با شروع مجلس آغاز میشود واگر بنی صدر همراه نشود توسط مجلسی که هنوز انتخابات آن برگزار نشده ،اما آیت از کسانی میگوید که در خط فکری او وحزب جمهوری هستند با طرح عدم کفایت سیاسی او را بر کنار میکنند در این نوار فقط یک چیز کم بود وان هم جنگ ایران وعراق بود که آن موقع شروع نشده وپیش بینی نشده بود واین جنگ هم باعث شد تا به او لقب خائن نیز داده شود وکار تکمیل گردد بعد از نوار اول نوار دوم هم روز بعد منتشر شد وچند روز بعد حسن آیت خود آنرا تایید کرد ودر مصاحبه ای گفت که اصل نوار سند افتخار منست وزمان به برگزاری انتخابات مجلس رسید تعداد زیادی از جمله مجاهدین وطرفداران آنها رد صلاحیت شدند وبا نفوذ وکارشکنیهای گسترده حزب جمهوری اسلامی همان ترکیبی به مجلس رفت که آیت پیش بینی کرده بود وعده زیادی از جمله روحانیون به این اتفاق واکنش نشان دادند بعداز تشکیل مجلس حال نوبت به انتخاب نخست وزیری رسیده بود ابنتدا بنی صدر چند نفر را به مجلس معرفی کرد ولی مجلس آنها را رد کرد مجلس رجایی را پیشنهاد داد او که از اعضای حزب جمهوری بود وبنی صدر گفته بود با او مخالفم چون او خشک سر است اوکه مذهبی خشک مقدس بود با فشارهای فراوان وتشکیل هیاتی با فرستادن نماینده امام وبا فشار امام رجایی نخست وزیر شد او در ابتدای معرفی وزرا بدون خبر کردن رئیس جمهور وزرا را به مجلس پیشنهاد کرده بود اختلاف بالا گرفت ودر همان زمان بحث گروگانها مسئله روز دنیا بود رجایی به همراه بهزاد نبوی بدون اطلاع رئیس جمهور ومجلس به الجزایر رفتند وقراردادی را امضائ کردند که نسخه فارسی نداشت وباعث شد که آن همه ثروت ایران بلوکه شو وقراردادی ننگین شکل بگیرد بعد از بازگشت این قضیه برملا میشود بنی صدر به جرم خیانت آنها را شکایت ومعتقد بود که به کشور با این قرارداد ننگین خیانت کرده اند در همان روزها به مناسبت مرگ مصدق مراسمی در دانشگاه تهران به این مناسنت برگزار میشود وسخنران بنی صدر بود وجمعیت بسیار زیادی برای بزرگداشت مصدق رفته بودند اما در همان زمان ابتدایی عده ای با پلاکاردهایی که در آنها نوشته شده بود که ملی گرایی خلاف اسلام است ومصدق را ضد اسلام میخواندند یکدفعه سیم بلندگوها قطع شد وعده ای بدست ماموران ومردم دستگیر میشوند وکارتهایی که مربوط به کمیتهها وسپاه بود توسط بنی صدر خوانده میشود واز پشت تریبون اسمامی آنها را اعلام میکند وبه مردم
میگوید آنها را از مردم جدا کنید وگفت:بدانید وچماقهایتان را بشکنید ،مگر از کار مغز چه زیان دیده اید که آنرا با چماق عوض میکنید ،بجای چماقهایتان مغزهایتان را بکار ببندید وگفت: برای یکبار هم شده چماق وچماق داری باید از این کشور برود وهمین حادثه شد آتویی که بر ضد بنی صدر استفاده کردند واورا مقصر دانستند وعقل چیز دیگری میگوید اگر با کسی مخالفین وحاضر نیستید به حرفش گوش دهید یا نباید در آن مراسم شرکت کرد ویا اینکه اگر رفتید سکوت را رعایت وفقط گوش دهید این اتفاق به غائله اسفند معروف شد ودر ابتدای سال 60 که بنی صدر فرماندهی کل قوا را داشت وجگ شش ماهی بود شروع شده بود واو توانسته بود ارتش فروپاشیده ای که هر روز فرماندهان وافسرانش را به جرم ولایتی نبودن به پای چوبه اعدام میبیردند وبعداز کودتای نوژه بشدت از هم پاشیده بود سروسامان دهد وبه قول فرمانده ستاد مشترک بعد از عزل بنی صدر گفت که 45 در صد زمینهای اشغالی آزاد شده و10 در صدر حالت بی طرفی دارد وبنی صدر آرمانش آزادی سرزمین مادریش بوده است ولی نقشه ای که از سال 59 شروع شده بود حال اورا خائن مینامید وشایع میکردند که بنی صدر در دزفول قصر دارد ودختر های جوان را با خود به جنگ میبرد وشاید مردم هم باورشان شد او ابتدا توسط خمینی از فرماندهی کل قوا بر کنار شدوبنی صدر از امام خواست که به رفراندم روی آورد ولی امام در آن جمله تاریخی گفت:( که اگه 30میلیون بگویند آری من میگویم نه) ودر روز 31 خرداد با نیامدن اعضای مخالف به مجلس وبا 177 رای موافق و1رای مخالف و12 رای ممتنع او بدلیل بی کفایتی عزل شد تا همان شود که آیت در طرحش از او یاد شود در همان شب تظلهرات 500هزار نفری در تهران به وقوع پیوست اما عده ای با مرتد خواندن انها واینکه مجاهدین بعد از این اتفاق انقلاب را شکست خورده میدانستند اعلام جنگ مسلحانه کردند ودر خیابانهای تهران خون به راه افتاد وعده ای باعث شدند بهترین فرزندان ملت ایران به دامان صدام بیافتاند وبه کشورشان خیانت کنند






(سعی کرده ام در وبلاگ قدیمی بیشتر مطالب کلی را قرار دهم تا اگر کسی مایل است آنجا بخواندwww.iranmavma.blogfa.com)








در پایان منابع استفاده شده ومتن کامل نوارهای آیت رو میگذارم:





متن نوارهای آیت در سایت اسناد انقلاب اسلامی به آدرس http://irdc.ir/fa/content/10301/default.aspx






منابع:25سال در ایران چه گذشتاز بازرگان تا خاتمی - این کتاب هشت جلد دارد وچاپ ایران ایست وفقط روایت اسنادی میکند با ذکر منبع نویسنده اش داود علی بابائی است




- -ایستاده بر آرمان نویشته علی غریب لینک دانلودhttp://www.box.net/shared/rkc4biugpb



- -خاطرات بنی صدر



- -گروگانگیری وجانشینان انقلاب نویسنده  محمد جعفری



- -عبور از بحران هاشمی رفسنجانی



- در اینجا هم آدرس سایت خود بنی صدرو میذارم که تازه پیداش کردم شاید خودش بهتر گفته باشدhttp://www.banisadr.com.fr